تاریخ
کشتار
ارمنیان به
دست ترکان
بخش 3
دکتر
ادیک
باغداساریان
مراکز
قتل عام در
سالهای 1922-1915 دریای سیاه دریای
مدیترانه قبرس ایران ترکیه قفقاز سوریه
فهرست
زير بطور
خلاصه تعداد قربانيان
ارمني را كه
از سال 1860 تا 1922
توسط تركها قتل
عام شده اند،
نشان مي دهد:
1860 لبنان 000 12نفر
1876
بلغارستان 14000نفر
1877
بايزيد 1400نفر
1879
آلاشگرد 1250نفر
1881
اسكندريه 000 2نفر
1892 مناطق
داخلي تركيه 3500 نفر
1894 ساسون 12000 نفر
1895
ارمنستان
غربي 300000 نفر
1896
قسطنطنيه 9570 نفر
1896 وان 8000 نفر
1903 ارمنیان
مقدونیه 14667 نفر
1904 ساسون 5640 نفر
1909
كيليكيه 30000
نفر
1915 تركيه و
ارمنستان
غربي 1.500.000
نفر
1918 قارص،
آردهان
50000 نفر
1918 باكو و
حومه 30000 نفر
1919
ارمنیان
کونویجلار 10000 نفر
1919
كيليكيه (آدانا) 50000 نفر
1921 هاچن 20000 نفر
1922 ازمير 10000 نفر
جمع
ارمنیان قتل
عام شده (1922-1860) 2.084.270
نفر[1]
تعداد
دیگر مسیحیان
کشته شده بدست
ترکان به شرح
زیر است:
1822
یونانیان در
کیوس 50000
نفر
1823
یونانیان
میسولینکی 8000 نفر
1826
سربازان
خارجی به
تبعیت عثمانی
در آمده در استامبول
25000 نفر
1850 آسوری
های موصل 10000 نفر
1922
مسیحیان
دیگر در ازمیر
200000
جمع 293000
نفر
جمع کل کشته
شدگان :
2.377.270 نفر
به
استناد
بسیاری
منابع
و شواهد رقم
اصلی کشتگان
به مراتب
بالاتر از این
بوده است[2].
طرح
قتل عام و
نابودي كامل
ملت ارمن توسط
تركها در
اواخر سده 19م.
تهيه شده بود
ليكن اجراي
گسترده آن
توسط حكومت
تركان جوان
انجام گرفت.
از
پائيز 1914 و
اوايل سال 1915
مقامات ترك
شروع به كشتار
ارمنيان فرا
خوانده شده به
ارتش كردند و
مردان 20-15 و 60-45
ساله كه به
بهانه ساختن
جاده به ارتش فرا
خواند شده
بودند بعنوان
طعمه اين طرح
شوم بي نصيب
نماندند.
حكومت حزبي
(اتحاد و ترقي)
با استفاده از
شرايط جنگي در
اوايل سال 1915 در
جلسه مخفي
كميته مركزي
حزب روش هاي
مشخص نابودي
ارمنيان ساكن
در ارمنستان
غربي را تدوين
كرد.
در
جلسه مخفي به
رياست طلعت
پاشا كه در آن
انور، ناظم و
بهاءالدين
شاكر و ديگران
شركت داشتند،
ناظم بيگ
بعنوان منشي
كميته اعلام
كرد كه نبايد
به كشتارهاي
موضعي و مقطعي
مانند كشتار
آدانا قناعت
كرد: “ملت ارمن
بايد كلا”
ريشه كن شود،
حتي يك نفر
ارمني در
سرزمين ما
باقي نماند و
نام ارمني
بايد فراموش
شود، اكنون در
جنگ بسر مي
بريم و فرصتي
بهتر از اين
نمي تواند
باشد، اعتراض
دولت هاي بزرگ
و اعتراض مطبوعات
نمي تواند
كارساز باشد،
اين عمليات
بايد عمليات
نابودي كلي
باشد”.
بدين
سان روز 15
آوريل 1915،
مقامات محلي
يك فرمان مخفي
به امضاء
طلعت، انور و
ناظم به اجرا
در آوردند كه
در آن به
كشتار كامل
ارمنيان و
كوچاندن آنان
به صحراي
عربستان با
استفاده از
فرصت شرايط
جنگي اشاره
شده بود.
جلادان
ترك نخست به
تصفيه حساب با
انديشمندان و
چهره هاي
اجتماعي-
فرهنگي ارمني
پرداختند(از
جمله
نمايندگان
ارمني مجلس).
تنها شب 24 آوريل1915 قواي
شهرباني 235 نفر
از
انديشمندان
ارمني را
دستگير كردند.
بزودي اين رقم
به 800 نفر رسيد،
اينان به سوي
اعماق
دولت
تركان جوان
روز 15 ژوئن 1915، 20
نفر از رهبران
حزب هنچاك را
(پارامازد،
دكتر پنه،
وانيك، آ.
آچكپاسيان و
غيره) در
ميدان سلطان
بايزيد شهر
استامبول به
دار كشيد.
طلعت
پاشا طي يك
فرمان مخفي به
مقامات
ولايتي از
آنان مي خواهد
تا همه
ارمنيان ساكن
ارمنستان
غربي و
كيليكيه
نابود شوند.
در اين فرمان
آمده است:
“دولت همه مسئوليت
ها را قبول مي
كند و دستور
مي دهد حتي به
نوزادان
گهواره نيز
رحم نشود”.
مقامات
محلي
دستورهاي
طلعت را با
دقت كامل اجرا
مي كردند. در
ماههاي آوريل
و مه 1915،
ارمنيان ساكن
كيليكيه، در
ماههاي ژوئن-
ژوئيه
ارمنيان كارين
(ارزروم)،
ترابوزان،
وان، بيتليس،
خاربرد و
سيواس، در اوت
و سپتامبر،
ارمنيان
آنكارا،
آدابازار،
بروسا، جبل
موسي، اورفا و
عينتاب از
خانه و كاشانه
خود تبعيد
شدند.
تبعيد
ارمنيان به
بيابان گرم و
سوزان نزديك دير
الزور (در- زور)
و كشتار آنها
از 50 منطقه
تركيه صورت
گرفت.
پيش
از تبعيد
مردان را از خانواده
هايشان جدا
كرده و بطور
جداگانه به قتـــل مي
رساندند. زنان
و دختران زيبا
را بزور از خانواده
جدا و آنان را
به حرمسراهاي
ترك منتقل مي
كردند. آنگاه
توده هاي خسته
و گرسنه مردم
را از كوهستان
هاي آناتولي و
بيابان ها و
زير آفتاب
سوزان به سوي
بيابان هاي
بين النهرين
مي كوچاندند.
هزاران نفر در
مسير از گرسنگي
و تشنگي و
ناتواني تلف
مي شدند. آنان
كه توان ادامه
راه را
نداشتند
بلافاصله با
شمشير و دشنه
به قتل مي
رسيدند.
تعداد
كمي از اين
تبعيديان به
مقصد مي
رسيدند. مثلا”
از 000،18 نفر
تبعيدي
سباستيا و
خاربرد تنها 150
زن و بچه به
تبعيد گاه
رسيدند. از 000،20
نفر ارمني تبعيدي
از مسير حلب و
راس العین و
مرسين تنها 5000
نفر زنده
ماندند. از 000،215
ارمني
ولایت كارين
فقط 120 نفر زنده
ماندند.
قتل
عام ارمنيان
نه تنها در
ولايات ارمني
نشين كه در
نواحي تركيه و
ساير مناطق
نيز صورت مي
گرفت. تنها در
دو شهر
استامبول و
ازمير ارمنيان
را كاملا” قلع
و قمع نكردند.
بدين
سان در طول
سالهاي 18-1915 بيش
از دو ميليون
نفر از
ارمنيان از
خانه و كاشانه
خود تبعيد
شدند كه از
اين ميان يك و
نيم ميليون
نفر در بيابان
هاي بين
النهرين كشته
شدند و بيش از 200000 نفر
كه عمدتا” زن و
كودك بودند
قهرا” ترك
مسلمان شدند.
تركان
جوان بصورت
ددمنشانه
مسئله ارمني
را “حل” كردند.
طلعت پاشاي
خون آشام پس
از پايان قتل عام
رسما” اعلام
نمود كه ديگر
مسئله ارمني
وجود ندارد،
زيرا ديگر هيچ
ارمني وجود
ندارد.
در
سال 1916
مذاكراتي در
لندن روي داد
كه بوغوس
نوبار پاشا
رئيس هيئت ارمني
پيشنهاد كرد
از ميان نجات
يافتگان قتل عام
يك لژيون شرقي
ارمني ايجاد
گردد، اين پيشنهاد
مورد پسند
فرانسه (ژرژ
پيكو) و
انگليس (مايكل
سايكس) قرار
گرفت.
دولت
فرانسه روز 28
نوامبر 1916
تصميم گرفت
اين لژيون را تشكيل
دهد. تعداد كل
سربازان اين
لژيون در ماه
مه 1918 بالغ بر 5662
نفر بود كه از
اين ميان 400 نفر
اهل سوريه و
بقيه ارمني
بودند. آنها
براي اولين
بار روز 19
سپتامبر 1918 در
جبهه فلسطين
در جنگ شركت
كردند.
رهبران
احزاب هنچاك،
رامكاوار و
داشناك كه به
نطق هاي دروغين
شخصيت هاي
دولتي فرانسه
اميدوار بودند،
روز سوم اوت 1920
در حوالي
آدانا هر يك
جداگانه “جمهوري
بين النهرين”
اعلام كردند،
و 4 اوت همان
سال شوراي ملي
به رياست
ميهران
داماديان “جمهوري
خود مختار
ارمنستان تحت
حمايت فرانسه”
اعلام نمود.
دو جمهوري اول
در روز اول
اما سومي روز
سوم توسط يگان
هاي ارتش
فرانسه
برچيده شدند.
در
شرايط رقابت
انگليس و
فرانسه، كشور
اخير به تركيه
متمايل شد.
روز 20 اكتبر 1921
بين فرانسه و
تركيه كمال
آتاترك در
آنكارا قراردادي
منعقد شد كه
بر اساس آن
فرانسه ارتش خود
را از كيليكيه
فرا خواند. بنابراين
آنچه كه تركان
جوان در روز
هاي قتل عام
موفق به اجرا
نشدند، پنج
سال بعد به
دست كماليست
ها انجام
گرديد. اين
دومين قتل عام
000،30 نفر قرباني
از ملت ارمن
گرفت كه از
اهالي
كيليكيه بودند.
اين بار قتل
عام با مجوز
دولت هاي بزرگ
انجام گرفت و
كيليكيه نيز
خالي از سكنه
ارمني گرديد.
نجات
یافتگان قتل
عام ارمنیان و
آنان که از
تیغ ترکان جان
سالم بدر
بردند و
سرتاسر گیتی
پخش و آواره
شدند. از 5/2
میلیون ارمنی
ساکن در ترکیه
عثمانی تنها 850
هزار نفر زنده
ماند. 200 هزار
نفر از آنها
توانستند بود
موجودیت خود
را در ترکیه
حفظ نماید،
حدود 200 هزار
نفر بویژه
زنان و کودکان
بزور مسلمان
شده بودند و
اما 250 هزار نفر
نیز به روسیه
و قفقاز پناهنده
شده و 200 هزار
نفر نیز در
اردوگاه های
میانرودان
(بین النهرین)
و سوریه زندگی
اسفناکی را می
گذرانده بخش
اعظم آوارگان
سالهای 1917-1916 از
بین النهرین
سوریه به
لبنان، مصر،
فرانسه،
آمریکای
جنوبی و
شمالی، ایران،
قفقاز و دیگر
جاها پناهنده
شد و بدین سان
مهاجرنشین
های ارمنی
توسعه یافتند.
جمع آوری
کمک ها در 5-7
آوریل1916 در
پتروگراد
یتیم خانه
(پرورشگاه)
اچمیادزین در
1916
اهالی
آلاشگرد،
بایزید قدیم،
وان، موش، کارس،
آردهان و
آردوین به
قفقاز و روسیه
پناه بردند.
بازگشت
ارمنیان غربی
شمار
آوارگان
بتدریج
افزایش یافته
در سال 1918 به نیم
میلیون رسید.
بخش اعظم پناه
جویان ارمنی
که به روسیه
رسیدند در
ارمنستان
شرقی اسکان یافتند.
گرسنگی، قحطی
و بیماری روز
به روز جان آوراگان
را می گرفت.
تنها در ماه
اوت 1915 تعداد 4597
نفر در اچمیادزین
جان خود را از
دست دادند.
انتقال
کودکان بی
سرپرست از
ایگدیر به
پرورشگاه
ساناهین -1916
کمونیست های
ارمنی تلاش
فراوانی در
جهت کمک به
آوارگان
ارمنی به عمل
آوردند.
استپان شاهومیان
یکی از رهبران
شاخص
کمونیستی و
حکومت شوروی
(رهبر آینده
کمون باکو) در
سال 1915 «کمیته
امداد» را در
باکو تاسیس کرد
و از کارگران
قفقاز کمک ها
و اعاناتی
برای آوارگان
جمع آوری
نمود. لیکن
تعداد
مهاجران آنقدر
زیاد بود که
کمک های
موسسات و
انجمن ها کفاف
نیازهای آنان
را نمی داد.
پرورشگاه
انجمن
ارمنیان
آستراخان - 1916
یودنیج
فرمانده ارتش
قفقاز در 5
آوریل 1915 در گزارش
خود به
ورونتسف-داشکف
نایت السلطنه
قفقاز توصیه
می کرد بازگشت
ارمنیان به
آلاشگرد، دیادین
و بایزید را
منع کرده و با
قزاقهای ساکن قوبان
و دون را در آن
نواحی اسکان
دهد.
یک
محله ارمنی
نشین ویران
شده در ارزنجان
آوارگان
ارمنی کنار
دیوار وانک
کودکان
یتیم ارمنی در
گیومری
یک کلیسای
ارمنی در
بیتلیس
پرورشگاه
آوارگان در
کیزلیار - 1916
در سال 1918 قوای
روسیه از منطق
اشغالی
ارمنستان غربی
عقب نشینی
کردند و
نیروهای خون
آشام ترکیه
مجدداً در آن
نواحی مسلط شدند.
وقتی که
اشغالگران
ترک در سال 1918 به
قفقاز لشکرکشی
کردند. بخشی
از ارمنیان
شرقی همراه با
ارمنیان غربی
که به آنان
پناه آورده
بودند. شهر و روستای
خود را ترک به
روسیه و سایر
جاها مهاجرت
کردند. از
جمله: از
منطقه باتوم 20
هزار، از قارص
120 هزار، از
آخالسخا 30
هزار،
آخالکالاک 80
هزار،
آلکساندراپل
60 هزار،
اچمیادزین و
سورمالو 80
هزار،
ایروان،
شارور و
نخجوان 100 هزار
نفر[3].
پرورشگاه
آوارگان
وابسته به
انجمن کل
خیریه ارمنی
در قفقاز - 1916
روسیه شوروی
بودجه عظیمی
به مهاجران
تخصیص داد.
دولت روسیه
شوروی در ژانویه
1918 مبلغ 6،194،783
روبل اما در
ده ماه سالهای
1919-1918 مبلغ 10
میلیون روبل،
350 هزار قطعه
منسوجات، 30 هزار
لباس دوخته
شده، و تعداد
زیادی کفش در
اختیار
آوارگان
ارمنی قرار
داد. در نواحی
جنوبی روسیه،
پرورشگاه ها و
مدارسی برای
آنان تاسیس شدند.
اما به آوارگانی
که توانایی
کار داشتند در
روستاها زمین
کشاورزی و در
شهرها مشاغل
مختلف دادند.
پرورشگاه
الیزابت پل
وابسته به کمیته
آوارگان
ارمنی
مهاجرنشین
های ارمنی
سراسر دنیا و
برخی سازمان
های کشورهای
دیگر نیز به
کمک آوارگان
ارمنستان
غربی شتافتند.
در پاییز 1915 در
انجمن دفاع از
منافع ملی در
ایالات متحده آمریکا
تاسیس شد و 350
هزار دلار به
آوراگان ارمنی
غربی در
قفقاز،
فلسطین،
بغداد، لبنان
و استامبول
اختصاص دارد.
کمک هایی نیز
در کشورهای
فرانسه، مصر،
اتیوپی، هند،
برمه،
اندونزی توسط
سازمان های آن
کشورها و
جوامع ارمنی
آنها
به نفع
آوارگان
گردآوری شد.
«انجمن ارمنی»
که در سال 1913
برای بررسی و
پژوهش تاریخ
ادبیات و هنر
ارمنستان
تاسیس شده
بود، شرکت
صلیب سرخ
آنگلو-ارمن و
بنیاد کمک به
آوارگان را
تاسیس کرد.
جامعه ارمنی
اتیوپی در سال
1915 «انجمن میهنی»
تاسیس نمود و
به آوارگان
پناه می داد و
مشاغلی را بر
آنان فراهم می
ساخت.
«انجمن خیریه
ارمنی» در
رانگون در سال
1915 مبلغ 15 هزار
روپیه کمک جمع
آوری کرد.
مهاجرنشینی
ارمنی
استرالیا
تنها در مرحله
اول جمع آوری
اعانات 25 هزار
شلینگ
انگلیسی جمع کرد[4].
کودکان
یتیم ارمنی در
جرج تاون -
کانادا
138 کودک آواره
و یتیم ارمنی
در سالهای 1927-1923
به کمک «انجمن
امداد ارمنی»
به کانادا
منتقل و در
مزرعه ای در
«جورج تاون»
مستقر شدند.
مدرسه
روستایی ارمنی
واقع در
هالتون هیلز
در دهه 1920 نقش
بزرگی در
زندگی 109 کودک
بی سرپرست
ارمنی پسر و 2
دختر بازی کرد
و به همین علت
هم جورج تاون
تبدیل به اولین
خانه
کانادایی
آنها شد.
نژاد کشی و
تبعید
ارمنیان
ترکیه باعث
خشم و انزجار
جامعه بین
المللی و چهره
ها و شخصیت
های مترقی شد.
جنایات انجام
شده توسط
ترکان جوان توسط
افراد مختلف
با ایده ها و
ملیت های
گوناگون محکوم
شده است. یک
گروه
مسیونرهای
آمریکایی که در
سال 1915 از
ارمنستان
غربی بازگشته
بود صحنه های
جنایت
وهشتناک روی
داده در مورد
ارمنیان را تعریف
می کردند.
گواهی و شواهد
شخصیت های
مختلف
آلمانی،
یونانی،
ایتالیایی،
عرب، ایرانی و
سایر ملل
منتشر می شون.
یوهانس
لپسیوس
از زمره
شخصیت های
نامدار اروپا
باید از دکتر یوهانس
لپسیوس
آلمانی، رئیس
انجمن آلمان و
ارمنستان و
شرقشناس نام
برد.
او به علت
فعالیت هایش
به نفع
ارمنیان
مجبور شد
آلمان را ترک
گوید. جیمز
برایش
دولتمرد و تاریخدان
انگلیسی در
سال 1916 مجموعه
اسنادی را
منتشر ساخت که
در آن شواهد و
گواهی
خارجیان در
باره نژادکشی
ارمنیان
گنجانده شده
بود.
جیمز
برایس هنری
مورگنتاو
در وهله اول
آن دسته از
شخصیت ها در
مورد نژاد کشی
ارمنیان
اعتراض کردند
که با تاریخ و
فرهنگ ملت
ارمنی آشنایی
داشتند. آنان
در سخنرانی ها
و مقاله های
خود، ترکان
جوان و دولت
های حامی آنان
درا محکوم می
ساختند.
از جمله
شخصیت هایی که
در رابطه با
نژادکشی ارمنیان
سر به اعتراض
نهادند باید
ماکسیم گورکی،
والری بریوسف
(روسیه)،
آناتول
فرانس، آنتوان
مسیه، ژاک
دومورگان(فرانسه)،
آرمین وگنر،
یوزف
مارکوارت
(آلان) و دیگران
یاد کرد.
آنها این
ادعای ترکها
را رد می
کردند که گویا
«هدف از تبعید
ارمنیان
انتقال آنها
به مناطق امن
بود، زیرا
آنها دست به
شورش بر علیه
ارتش ترکیه
زده بودند،
ساکنان
مسلمان را
کشته بودند و
دروغهایی
نظیر آن».
شخصیت های
مترقی جهانی
معتقد بودند
که ترکان جوان
برنامه از قبل
تدوین شده
برای نابودی
ارمنیان ساکن
ترکیه داشتند
و آن را به
مرحله اجرا
درآوردند.
در همان
سالها هنری
مورگنتا و
سفیر آمریکا
در ترکیه
عثمانی
کشتارهای
ارمنیان را
محکوم کرد. او
در خاطراتش
چنین نوشته
است: «ادعاهای
حکومت ترکیه
مبنی بر اسکان
ارمنیان در
مناطق جدید،
بی پایه و
اساس است. تبعید
ارمنیان توسط
نیروهای
نظامی گواه
روشنی از
اهداف طلعت و
انور برای
نابودی
ارمنیان است».
آنگاه سفیر
آمریکا اضافه
می کند:
«اعتقاد دارم
که در سراسر
تاریخ بشری
چنین وقایعی
شبیه این
کشتارها وجود
ندارند. تمام
کشتارهایی که
قبلاً در
تاریخ آمده
است در مقابل
مصائب و
رنجهای ملت
ارمنی در سال 1915
بسیار ناچیز
است».
دولت های
آنتانت با کسب
اطلاعات موثق
از برنامه
نژادکشی
ارمنیان روز 11
ماه مه 1915 به همت
روسیه،
بیانیه
مشترکی منتشر
کردند و دولت
ترکیه را
مسئول این
جنایات
دانستند.
پس از پایان
جنگ جهانی اول
و شکست ترکیه
عثمانی و فرار
ترکان جوان
دادگاه نظامی
در استامبول
تشکیل شد و
مجریان و
مسئولان این
جنایات را محکوم
ساخت. روز 5
ژوئیه 1919،
دادگاه نظامی
استامبول
حکم
غیابی اعدام
برای طلعت، انور،
جمال و دکتر
ناظم صادر
کرد.
لیکن روند
رویدادها
چنان بود که
این احکام بصورت
معمول و
قانونی اجرا
نشدند. این
کار توسط انتقام
جویان ارمنی
عملی گردید.
دولت های
اطریش-مجارستان
و آلمان با
آگاهی کامل از
کشتارهای
ارمنیان نه
تنها ترکیه را
از این جنایات
بر هذر نگه
نداشتند بلکه
با آن هم
پیمان شدند و
ارمنیان را
متهم به قیام
و شورش
نمودند. این
دولت های حتی
امروزه در
اوایل سده 21
نیز بطور
وقیحانه به
اشتباهات خود
اعتراف نکرده
و نژادکشی
ارمنیان را
محکوم نکرده
اند.
دولت های
آنتانت تحت
فشار جوامع
بین المللی و شخصیت
های مترقی به
صدور اعلامیه
هایی اکتفا
کردند که بر اساس
آنها ارمنیان
بعنوان
قربانیان نسل
کشی که آن همه
قربانی داده
اند به حقوق
حقه خود برسند
و خسارات آنها
جبران گردد.
لیکن همه این
ها واژگانی
پوچ و بی اثر
بودند و هیچ
اقدامی تاکنون
از طرف آنان
در این راستا
عملی نشده
است. تنها
نخست وزیر
پیشین انگلیس
لوید جورج
جسارت یافت
اذعان کند:
«سیاست دولت
انگلیس بطور
سرنوشت ساز و
اجتناب
ناپذیر به
کشتارهای 97-1895، 1909
و نسل کشی
وهشتناک 1915
منجر گردید»[5].