ســــر مــقا لـــــه

           اواخر سده نوزدهم و اوايل سده بيستم مصادف با وقوع دهشتناك ترين رويداد تاريخ جهاني است.در اين دوران حدود دو ميليون نفر از ساكنان ارمني آناتولي شرقي ، سواحل مديترانه اي و بخش اروپايي تركيه بدست جلادان عثماني جان باختند. قتل و كشتار جمعي به هر دليل و بهانه اي در هر زمان و هر مكان محكوم است . دو ميليون نفر پير و جوان ، زن و مرد و كودك به دليل سياست هاي توسعه طلبانه و ددمنشانه كشورهاي اروپايي و در درجه اول حكومت هاي غاصب و ضد بشري  آلمان - اطريش -مجار و با شراكت جرم سياستمداران انسان ستيز انگليسي ، فرانسوي ، روسي و آمريكايي جان خود را  باختند.

     اين واقعه بعنوان اولين نژاد كشي شناسايي مي شود . همه ساكنان ارمني ارمنستان غربي در جريان اين نژاد كشي يا بقتل رسيدند، يا بخش كمي از آنها به كشورهاي همسايه پناهنده شدند، سرزمين ها ، خانه و كاشانه خود را از دست دادند. روز 24 آوريل 1915 نقطه اوج بزرگترين جنايت بشري است . اين واقعه  چرا و چگونه روي داد ؟

       از اواخر سده نوزدهم دولت هاي توسعه طلب اروپايي از مسئله ارمني بعنوان بهانه اي جهت دخالت در امور داخلي امپراتوري عثماني استفاده كردند. آنها به بهانه حمايت از اصلاحات ولايات ارمني نشين و حل مسئله قوم  ارمن از يك سو دولت هاي عثماني را تحت فشار قرار مي دادند و از ديگر سو اين جلادان را مسلح مي كردند. نقطه اوج اين روند دخالت مستقيم آلمانيان در كشتار هاي ياد شده بود . قوم ارمن كه همواره بعنوان " ملت صادق " در تركيه شناخته مي شد و خدمات بسيار ارزنده اي در اقتصاد ، فرهنگ، علوم  وهنر عثماني  انجام داده بود ، به همت اروپاييان بتدريج بعنوان دشمن عثمانيان جلوه گر شد.

       اروپا براي رسيدن به منافع اقتصادي در شرق از جمله نفت باكو ، بازار امپراتوري عثماني و به منظور محدود كردن سيطره روسها در جنوب و كسب نفوذ تا شرق دور در صدد بود كليه موانع موجود از جمله اقوام ارمني ، يوناني ، آشوري و غيره را از سر راه خود بر دارد . تركها بعنوان عامل بسيار مناسب در جهت اجراي سياستهاي امپرياليستي آلمان و ديگر كشورها در آمدند.

      امروز نيز همان سياستهاي قديم به گونه اي مدرن در حال اجرا است . امپرياليسم آلمان و انگليس جاي خود را به امپرياليسم آمريكايي داده اند ، همان قوم كشي ها در آستانه قرن بيست و يكم بوقوع مي پيوندند. آمريكا خود را حاكم بلامنازع جهان مي داندو به خود حق وي دهد در امور داخلي كشور هاي ديگر ، چون شيلي ، نيكاراگوئه ، ايران ، عراق ، يوگسلاوي ، بوسني و افغانستان دخالت  كند. نيروهاي ناتو به بمباران يوگسلاوي مي پردازند و خود باعث تشديد اوضاع منطقه و تداوم كشتار اقوام ديگر توسط صربها مي شوند ، گويي همه آنها دست در دست يكديگر دارند تا ملل بي گناه ، هزاران پير و جوان ، زنان ، بچه هاي معصوم و مرداني كه بايد به سازندگي و رشد و توسعه موطن خود بپردازند ، طعمه كاربرد انواع سالاحهاي مدرن و سلاحهاي كشتار جمعي شـــوند .

     امروز تركها به اشاره آمريكائيان كمر به نابودي كردهاي تركيه بسته اند. اين چه حكومتي است كه مردمان ساكن سرزمين خود را با بمباران بقتل مي رساند ؟ كشورهاي امپرياليستي جهان و دست نشاندگان آنها به قوانين سازمان هاي بين المللي كه خود پديد آورنده آنها هستند، احترام نمي گذارند. تجربه ثابت كرده است از زماني كه غربيان پا به سرزمينهاي شرقي نهاده اند مصيبت تاريخي مردمان اين مناطق آغاز شده است.

     تا زماني كه اين قتل عام ها و كشتار مردمان بي گناه محكوم نشده و جلادان به سزاي اعمال خود نرسند ، همين روند ادامه خواهد يافت . تاريخ گواه مسلم اين واقعيت است .

     امروز شايسته است كليه مردمان و دولتهاي جهان به عنوان يك وظيفه انساني ، نژادكشي ارمنيان را به رسميت بشناسندو به منظور حفظ و صيانت صلح از وقوع هر گونه كشتار به هر دليل و بهانه جلوگيري نمايند.

 

مساله شرق و ديپلماسي بين المللي

نگرش تاريخي و كوتاه (5)

نوشته : م. پطروسيان

ترجمه اديک باغداساريان

مجادله روسيه و فرانسه : مجادله سياسي بر سر اماكن مقدسه فلسطين بهانه اي براي برخورد نظامي روسيه و عثماني به شمار مي رفت. پادشاه فرانسه ادعا مي كرد كه حتي از سال 1740 امتياز كليساي كاتوليك در قبال بيت المقدس و بيت اللهم بايد از طرف عثماني شناخته مي شد. در صورتي كه روسيه مدعي بود كه كليساي اسلاو بايد برتر از كاتوليك مي باشد. البته ماهيت مساله اين نبود و آنها اهداف سياسي خود را داشتند.

جنگ كريمه (56-1853) : پس از شكست مذاكرات وين نيروهاي عثماني به روسيه حمله كردند و روسيه نيز اعلام جنگ داد. جنگ در جبهه كريمه براي روسيه گران تمام شد ليكن در جبهه قفقاز موفقيت هايي بدست آورد.

كنگره 1856 پاريس : مذاكرات طولاني سياسي سرانجام به موافقت نامه صلح انجاميد. روسيه از برخي از خواست هاي خود چشم پوشي كرد و عثماني هم هر چه بيشتر در بند وابستگي به فرانسه و انگليس فرو رفت.

پيدايش روماني : ملداويا و ولاشيا تحت الحمايه عثماني بودند، آنها پس از 1829 به دست روسيه افتاده بودند . پس از شكست روسيه در جنگ كريمه اين مناطق و قسمتي از بسارابينيا خود را مستقل اعلام كرده  حكومت روماني را تشكيل دادند.

پيدايش صربستان آزاد :پس از جنگ كريمه تضعيف عثماني به تقويت جنبش آزادي بخش صرب ها كمك كرد. به سال 1862 صرب ها مقامات تركيه را از بلگراد بيرون كردند و پنج سال بعد حكومت عثماني آخرين دسته نظاميان خود را از صربستان خارج كرد.

دوران دوم تاريخ مسئله شرق

الغاء قانون برده داري در روسيه : پس از شكست كريمه حكومت روسيه مجبور شد بسال 1861 در زمان آلكساندر دوم لغو قانون برده داري را اعلام كند.

اوضاع جديد اروپا : پس از جنگ كريمه نيروهاي اروپا تركيب جديدي يافت. روسيه باز هم ژاندارم اروپا بود ولي تدريجا" خود كارگزار كاپيتاليسم اروپاي غربي مي شد.

لغو بي طرفي درياي سياه : پس از شكست فرانسه در جنگ 71-1870 با پروس دولت تزاري اعلام كرد كه خود را در قبال پيمان صلح پاريس مبني بر محدوديت حقوقش در درياي سياه مقيد نمي داند.

شعار "استاتوس كوو": هدف اصلي تزاريسم در شرق نزديك تصرف تنگه هاي بسفور و داردانل بر عليه منافع انگليس و فرانسه و اتريش بود . دولتهاي اخير با شعار دروغين " استاتوس كوو " مبني بر حفظ تماميت ارضي عثماني ظاهر مي شدند و نه تنها پيشروي روسيه را سد مي كردند بلكه جنبشهاي آزاديبخش ملتهاي تحت ستم عثماني را نيز خنثي مي نمودند.

جنگ روسيه و عثماني (78-1877) :روسيه به كمك آلمان براي جنگ تدارك مي ديد.روسيه و اتريش-مجارستان نيز به توافق رسيدند و جنگ ميان دوكشور روسيه وعثماني آغاز گرديد. سان استفانو در 14 كيلومتري قسطنطنيه پايتخت عثماني بتصرف روسيه در آمد و در همان جا پيمان سان استفانو منعقد گرديد.

پيمان صلح سان استفانو: اين پيمان بسال 1878  ميان روسيه و تركيه منعقد شد و به موجب آن روسيه امتيازاتي بدست آورد . سلطان مقيد گرديد در مناطق ارمني نشين اصلاحاتي را تحت نظر روسيه انجام دهد.

قراردادهاي پشت پرده دولتها : بسال 1878 قراردادي ميان روسيه و انگليس به امضاء رسيد كه به موجب آن  مرزهاي آسيايي روسيهدر تركيه نبايد گسترده مي شد. چند روز پيش از انعقاد قرارداد فوق ميان انگليس و تركيه عثماني نيز قراردادي به امضاء رسيدكه طبق آن جزيره قبرس به انگليس واگذار شد و در مقابل انگليس بايد به عثماني كمك مي كرد.

ادامه دارد

 

 


 

نگاهي به تاريخ ارمنيان ايران (5)

نوشته : ا. گرمانيك

     

            ارمنيان در همه دوره ها در زندگي اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و فرهنگي ايران شركت فعال داشته اند .

         اكنون جوامع ارمني ايران از سوي شوراهاي خليفه گري رهبري مي شود . در سال 1935 دولت ايران "مجموعه مقررات مربوط به احوال شخصيه و وراثت ارمنيان ايران " را مورد تائيد قرار داد . تا سال 1956 حوزه هاي اسقفي ارمني ايران تابع مقرجاثليق كل كليساي ارمني در اچميادزين ارمنستان بودند پس از آن در پي رويدادهاي سياسي غرب و شرق و صف بندي جديد آنها تحت حاكميت جاثليق كيليكيه مستقر در بيروت قرار گرفتند . در ايران سه حوزه اسقفي وجود دارد : حوزه اسقفي (خليفه گري ) آذربايجان (بامركز تبريز )، تهران ، جنوب ايران  (با مركز جلفاي نو ). كليساهاي ارمني كاتوليك ، پروتستان ، جمعيت برادري ، ادونتيست و كليساي جماعت رباني كه پس از انقلاب فعال شد در ايران وجود دارند وكار مي كنند.

       جامعه ارمني ايران در پي انقلاب مشروطه درسالهاي 11-1905 از حق داشتن نماينده در مجلس شوراي ملي برخوردار شد.پس از استقرار جمهوري اسلامي ، همان حقوق به قدرت خود باقي ماند . بر اساس ماده 164 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران [1]،ارمنيان داراي دو نماينده در مجلس شوراي اسلامي هستند (از سوي ارمنيان ساكن در جنوب و شمال ). آزادي مذهبي آنان نيز در ماده 13 همان قانون پيشبيني شده.[2]  

     اكنون اكثريت جمعيت ارمنيان ايران در تهران ، سپس در جلفاي نو (اصفهان) ، تبريز ، اروميه ، قزوين ، اراك ، مشهد ،  شيراز ، گرگان ، رشت ، شاهين شهر و اهواز زندگي مي كنند . 

پايان

گريــگور زهــراب

(1915-1861)

 نوشته  فرشاد صفايي

 

        گريگور زهراب در سال 1861م.در شهر استامبول متولد شد. تحصيلات ابتدائي را در همانجا آغاز كرد و مطالعه در ادبيات ارمني را در دبيرستان سورپ لوساوريچ به پايان برد. سپس به  مدرسه عالي فرانسوي استامبول وارد شد و در سن 21سالگي موفق بدريافت دو تخصص در رشته مهندسي و حقوق گرديد.

      سنين نوجواني زهراب با نطق هاي پرشوري در ميان مردم آغازمي شود. در سال 1883م.نخستين اثر حقوقي خويش را منتشر مي كند و پس از اين تاريخ به كار حقوقي مشغول مي گردد . تبحر و دانش او در حقوق ونيز توانايي در نطق و مهارت در بيان مسائل حقوقي او را به سلاحي برنده در برابر دادگاه و ديوان محاكم تبديل مي كند.     

     زهراب يكي از چهره هاي درخشان مكتب ادبي رئاليسم انتقادي ارمني است . در مقالات ادبي-انتقادي خويش به شاعران و نويسندگان توصيه مي كند كه اگر نمي خواهند تنها خواننده آثارشان خودشان باشند بميان مردم رفته ، با شاديها و رنجهاوآمال و آرزوهاي آنها آشنا گردند . زهراب بر اين باور بود كه هنر و ادبيات بدون محتواي اجتماعي معنايي نداردونقش و اهميت اساسي آن در بيان مسائل اجتماعي مي باشد . ادبيات تصوير انسان و زمان و مكان اوست و اگر از حقايق زندگاني دور گردد نمي تواند نقش اساسي خويش را در جامعه بدرستي ايفا كند ، زيرا واقعيت هاي ساده زندگي در حماسه ها ، آرزوها ، درد هاي بدون كلام و اشك هاي ناديده نهفته اند . خوبي و زيبايي و زشتي و ناهنجاري در زندگي با هم وجود دارند.

     زهراب از قيد و بند زندگاني هاي رنگارنگ آزاد بود . او نه تنها شاعرو نويسنده اي انساندوست كه مبارزي خستگي ناپذير در برابر ستم و غارت مردم زحمتكش - بدور از هر نژادو مليت - بود . از اينرو با سبكباري و بي پروايي ديدگاههاي خويش را آزادانه بيان مي كرد و اين امر سبب شد تا در استامبول دستگير و مدتي توقيف شود . دولت وقت مي خواست كه او از كشور دور باشد بنابراين او مجبورشد تا سال 1908 در خارج از كشور به سر برد .

    هنگامي كه در تركيه قانون اساسي مشروعيت يافت او نيز به استامبول باز گشت و چيزي نگذشت كه به يكي از چهره هاي برجسته در حيات ادبي ارمن بدل گشت .به نمايندگي از سوي مردم پذيرفته شد و يكي از اعضاي پارلمان گرديد و در همين سال بود كه براي احراز مقام استادي دانشگاه ادبيات و حقوق استامبول فرا خوانده شد .

      در داستانها و رمانهاي زهراب ، زندگاني دردناك و سراسر بيم و هراس ارمنيان ارمنستان غربي بازباني زيبا و تصاويري هنرمندانه بيان شده و محروميت ها و آرزوهايشان با نگاهي انساندوستانه و زيباشناسانه ترسيم شده است.

    در اوايل سال 1915 حزب تركهاي جوان با استفاده از اوضاع آشفته جهاني موقعيت را براي كشتار و تصفيه حساب خونين با متفكرين ، فعالان ، هنرمندان و روشنفكران و كل جامعه ارمني مناسب ديد . در استامبول بيش از صدها هنرمند و شاعر و فعال اجتماعي دستگير شدند . شاعران و نويسندگاني چون دانيل واروژان ، سيامانتو ، روبن سواك به زندان افكنده شدند و يا روانه تبعيدگاهها گشتند وزهراب هم از جمله آنان بود. . پيش از دستگيري پيرامونيانش به او پيشنهاد دادند كه بگريزد و جان و زندگي خويش را نجات دهد اما او از انجام اين كار سر باز زد و مردانه پابه قتلگاه نهاد.

   گريگور زهراب - اين انسان بزرگ و هنرمند نامدار - در سال 1915 م. هنگام قتل عام ارمنيان ارمنستان غربي در راه تبعيد پس از تحمل شكنجه هاي فراوان -به شكلي وحشيانه - به قتل رسيد.

منابع :1-  آرزومانيان ، آبراهاميان و هاروتيونيان .ادبيات ارمني .  تهران :چاپخانه آليك ،چاپ چهارم 1982 .

2-نوري زاده ، احمد (تدوين و ترجمه). صد سال شعر ارمني. تهران : نشر چشمه ،چاپ نخست پاييز 69.


 

 

كوميتاسKomitas

موسيقيدان نامي ارمني به منا سبت يكــصــدو سيمين  ســــال  تولد       

 نوشته  اديك باغداساريان            

 

           كوميتاس ( نام حقيقي سوغومون سوغومونيان) بسال 1869 در كوتاهيه تركيه بدنيا آمد و در كودكي پدر و مادر خود را از دست داده در سال 1881 به شهر اچميادزين ، مقر جاثليق كل ارمنيان جهان منتقل شد تا در مدرسه عالي علوم ديني گوركيان مشغول تحصيل گردد . در اينجا به پرورش استعداد او در زمينه موسيقي توجه مي شود. او در همين سالها به بررسي انواع موسيقي كليسايي مي پردازد و قطعه هايي از موسيقي روحاني قديمي را با نت هاي مخصوص ارمني يادداشت مي كند. از همان آغاز كار با آوازهاي روستايي ارمني آشنا شده آنها را نت نويسي مي كرد. كار ابداع آثار موسيقي را از دهه 1890 شروع كرد و برروي آثار برجسته شعراي ارمني سده نوزدهم آهنگ هايي تصنيف نمود . در سال 1893 تحصيل در مدرسه عالي را بپايان برد و به عنوان آموزگار موسيقي و رهبر گروه آواز استخدام شد . در سال 1894 به لباس روحانيت تارك دنيا در آمد و به نام كوميتاس ، جاثليق سده هفتم ميلادي كه خود شاعر و آهنگساز بود ، نام روحاني كوميتاس به او داده شد. 

              كوميتاس در سال1895در تفليس به  فراگيري هارموني درنزدماكاريكماليان پرداخت.اودرفاصله سالهاي 1896تا1899تحصيلات عالي خودرادركنسرواتوار استاد بزرگ ريچارد اشميت در برلين و دانشگاه سلطنتي برلين ادامه دادواز درس هاي استاداني چون ر.اشميت ، ا.فلايشر ، ه.بلرمان ، م.فريدلندربهره جست و مباحثي چون تئوري كمپوزيسيون ، تاريخ موسيقي ، الهيات ، فلسفه ، پرورش صدا ، فراگيري پيانو و ارگ و رهبري اركستر را گذرا ند و به عنوان يكي از اولين اعضاي انجمن بين المللي موسيقي انتخاب شد و در شعبه اين انجمن در برلين پژوهش هاي خود را در زمينه موسيقي ارمني ارائه نمود و مقالاتي در مجله پژوهشي انجمن به چاپ رسانيد . در همين سالها به نوشتن آوازها و رومانس ها و آوازهاي كر بر اساس اشعار شعراي آلماني و تنظيم آوازهاي مردمي همت گماشت .

         درجشن فارغ التحصيلي كوميتاس استاداشميت گفت:" كوميتاس ديگراستاداست،من به وجوداوافتخارمي كنم".

         همكلاسي هاي اومي گفتندكه تمركزفكري كوميتاس فقط جمع آوري فولكلور و پليفونيك كردن موسيقي بود.اين يگانه آرزوي اوبودودراين كار به موفقيت كامل دست يافت.

 

      پس از بازگشت به اچميادزين با پشتكاري چشمگير به امرتعليم و تربيت و پژوهشهاي علمي پرداخت.دركاركمپوزيسيون تعمق كرد و به تنظيم تم هاوآوازهاي روستايي،اركستريك و پلي فونيك كردن آنها همت گماشت.مهمترين كاركوميتاس جمع آوري فولكلور ارمني بود و ثروتي از آنها را گردآوري و نت نويسي و تنظيم كرده است.مثلا" درباره اوگفته اندكه يك روز زير كاه هاي طويله مي خوابدومنتظرمي شودتادهقان بيايدوآواز مخصوص خودرابخواندواواينهارابطورخالص وناب يادداشت مي كرد.تعدادي ازآنها راتبديل به كركرده است كه بسيارزيباومشهورند.در همين ايام به نوشتن اپراي " آنوش " اقدام نمودوكنسرت هايي دراچميادزين ، ايروان ، تفليس وباكوداد.درسال1906 باگروه آواز " لاموريوي " فرانسه در پاريس آوازهاي مردمي و فولكلوريك و مذهبي ارمني را با تنظيم هايي كه خود انجام داده بود اجرا نمود.كنسرت ها و سخنراني ها در شهر هاي سوئيس ، ونيز و    غيره ترتيب داد.

           درسال 1910 گروه آواز بزرگ " گوسان "ودر سال1912 " هاي گوسان " رادر استامبول و ديگر گروه هاي آواز را در شهرهاي ديگر چون كوتاهيه ، بروسا ، آدابازار،ازمير ، آرماش ، پارتيزاك ، اسكندريه و قاهره تشكيل داد. مطبوعات آن زمان اهميت كارهاي كوميتاس بويژه در مورد اهميت آنها در توسعه و ترقي نه تنها موسيقي ارمني بلكه موسيقي ملل ديگر مورد تاكيد قرار دادند.

 

            اودر سال 1914 در كنگره دوره اي انجمن بين المللي موسيقي چندين گزارش و پژوهش معرفي نمود. ا.ولش موسيقيدان نامي اطريشي پس ازآشنايي با كارهاي كوميتاس آنهارا شاهكارهاينادر هماهنگي و تنظيم و پلي فونيك كردن ارزيابي نمود.موسيقيدان معروف دوبوسي (1862-1918)در باره كوميتاس چنين گفته است : "كافي بود همين اثر (منظور بي خانمان يا آنتوني ) را كوميتاس بنويسد تا يك موسيقيدان بزرگ محسوب شود ".

              كوميتاس پس از استقرار در استامبول به زندگي فرهنگي تركيه و ايجاد روابط دوستانه با شعراي ترك پرداخت و آهنگ هايي با شعر محمد امين شاعر ترك سرود و در كميسيون ها و هيئت هاي مختلف فرهنگي فعاليت چشمگيري نشان داد. به دعوت انجمن فرهنگي ترك روز دوم و سوم آوريل 1915 با گروه آواز خود قطعاتي از آثار خويش را اجرا نمود كه مورد استقبال شديد حضار قرار گرفت .

         ليكن متأسفانه زماني كه در 24 آوريل 1915 قتل عام ارمنيان تركيه بدست دولت عثماني شروع شد در فعاليت هاي پرارزش كوميتاس نيز نقطه پايان گذاشته شد. كوميتاس هم در جمع تبعيديان ارمني قرار گرفت و با مشاهده فجايع كشتارها مشاعر خود را از دست داد و تا سال 1935 به همين وضعيت باقي ماند و در پاريس در گذشت.  در اثر اين فاجعه، آثار دستنويس او دچار نابساماني گرديدو تنها بخشي از آنها تا سالها بعد پيدا شده تنظيم و به چاپ رسيد.

          كوميتاس در آثار خود اصالت هاي فرهنگي و فولكلور غني ارمني منشعب از اعماق تاريخ را به خوبي منعكس كرده است . كوميتاس توانست با نت نويسي بسياري از آوازها و تم هاي مردمي و ملودي هاي مذهبي كه فقط بصورت شفاهي حفظ شده بودند ، آنها را از نيستي و فراموشي حفظ كند . او بيش از چهار هزار آواز روستايي را گرد آوري و ثبت نموده بود كه از اين ميان تنها مدارك 1200 آواز يافت شده و انستيتوي هنر آكادمي علوم ارمنستان پژوهش گسترده و طولاني در جهت يافتن قطعات گم شده كوميتاس انجام مي دهد و تا كنون نيز موفقيت قابل ملاحظه اي داشته است .

         كوميتاس در زمينه گرد آوري و نت نويسي آوازهاي مردمي كردي و تركي نيز براي اولين بار كار كرده است . او غير از خلق آثار موسيقي ، آثار تئوري موسيقي نيز از خود بجا گذاشته است . در اينجا اساس موسيقي مردمي را بيان نموده فرايندپيدايي آوازهاي مردمي را به خوبي بررسي كرده است . آثار او كه بصورت آوازهاي تك نوازي و گروهي است به دوبخش تقسيم مي شود اول آنهايي كه نغمه هاي مذهبي قديمي و مردمي را در اساس خود دارند و دوم آنان كه از اينگونه منابع و ماخذ مستقل مي باشند . مثلا"قطعه " در ساحل رودخانه بابل " ، "مضار تمدن " ، " اي بهار كجا مي آيي " آهنگ فلسفي " آسمان تاريك بود " ، " آواز كبك " و غيره كه از نوع دوم هستند . اينها از نظر غناي محتوا و استادي در كمپوزيسيون بسيار چشمگير مي باشند . بخش اعظم آثار كوميتاس از منابع فولكلوريك مردم ناشي مي شود (بيش از 150 اثر وكال و 8 اثر براي پيانو با واريانت هاي متعدد). از آثار معروف او مي توان " بي خانمان " ، " كرونگ (درنا) " ، "بهار است "، "باداراك " ، " آواز كبك " ، " آواز شخم زني " ، " درخت زرد آلو" و غيره را نام برد .

          كوميتاس موسيقيدان، آهنگساز ، گردآورنده قطعات ، آوازخوان و رهبر اركستر ، معلم و پايه گذار مكتب ملي موسيقي شناسي ارمني محسوب ميشود . آرامگاه او در پانتئون مشاهير ارمني در ايروان واقع است . در باره او و آثارش ده هاكتاب و صدها مقاله تا كنون به زبانهاي مختلف نوشته شده است . نگارنده سطور نيز كتابي در زمينه زندگي و آثار او فراهم كرده است . آثار چاپ شده كوميتاس بشرح زير است :

1  - مجموعه آثار جلدهاي 1و2 ، به كوشش ر.آتايان ، ايروان 65-1960.

2  - مجموعه آثار جلدهاي 1تا5 به كوشش ر.آتايان ، ايروان 79-1969.

3  - موسيقي ارمني 12-1 ، ارمني و فرانسه ، پاريس 1907.

4  - آوازهاي روستايي ارمني لايپزيك 1902.

5  - رقص ها (مخصوص پيانو ) پاريس 1925.

6  -آوازخواني هماهنگ براي مراسم باداراك ، پاريس 1933.

7  -آوازهاي مردمي ، واغارشاباد 1895.

8  -آهنگهاي كردي (با حروف ارمني و لاتين ) ، مسكو 1903.

     (همين اثر با ترجمه روش اروپايي 1931 ، ايروان )

9  - مجموعه مردم شناسي جلد 2 ، آوازها و رقص ها .

10 - موسيقي روستايي ارمني 1938 پاريس .

11 - مجموعه مقالات و پژوهش ها ، ايروان 1941.

12 - آثار متعدد به زبانهاي روسي ، آلماني وفرانسه كه در لايپزيك، پاريس و غيره به چاپ رسيده است. 

گواهان نژادكشي ارمنيان

نوشته  اديك باغداساريان            

1- بخشي از گزارش نورمن خبرنگار روزنامه تايمز لندن

         ارزروم ،24 اوت 1877

اوضاع ارمنيان در سرزميني كه ارتش اسماعيل پاشا عبور كرده بسيار اسفناك است. از 122روستاي آلاشگرد غير از 9ده ، همه ويران شده است . تعدادي از مسيحيان كه در زمان عقب نشيني ژنرال ترغوكاسف از حمايت روسيه استفاده نكردند ، بطور وحشيانه بقتل رسيدند و همه روستاها به آتش كشيده شده اند . در ولايت موش چند روستا ويران و بسياري از ساكنان آنها سلاخي شده اند.روستاي بايزيد و نواحي اطراف هم به همين سرنوشت دچارشدند.دربخش اعظم اين نواحي، مردان، زنان وبچه هابه فجيع ترين وجه بقتل رسيده  اند...

 منبع:C.B.Norman , Armenia and the Campaign of 1877 . London , Paris and New York , p.299-300.        

 

2- از گزارش سركنسول روسيه در ارزروم به نليدوف سفير استامبول

                                              29 اكتبر 1894

بر اساس اطلاعات واصله جديد، تركها در ساسون000/15-000/10ارمني را نابود كرده اند.سرهنگ اسماعيل بيگ فرمانده ارتش ساسون ، دست به اعمال بسيار وحشيانه بر عليه ارمنيان اين منطقه زده است... ساكنان روستاهاي منطقه از ترس او به كوه هاپناه بردند ولي وي دستور داد تا آنان را بمباران كنند ...كليه افراد تسليم شده بي رحمانه بقتل رسيدند. تركها 25 روز دست به وحشيگري زدند و 30 روستا را با خاك يكسان كردند...

                                                    و. ماكسيموف

 

3-گزيده گزارش سرهنگ پشكوف وابسته نظامي روسيه در استامبول

الف:از گزارش شماره 34                                                                16 اوت 1896

بعد از ظهر روز 14 ماه اوت ، و امروز كشتار ارمنيان استامبول در جريان بود.ترس و هراس و سراسيمگي ساكنان به حدي رسيده است كه اطميناني به اقدامات مقامات مسئول نيست نيروهاي انتظامي خود محرك و از شركت كنندگان در كشتارها هستند . آنها عمدتا" اعتنايي به اعتراضات نمي كنند و با قاتلان همكاري مي نمايند...

ب :ازگزارش شماره 36                                                               19 اوت 1896

در طول دو روز 5500 نفر از ارمنيان بي پناه در استامبول كشته شدند ....دقيقا"روشن شده است كه كشتارها توسط دولت طراحي شده است و به رهبري مقامات شهرباني و گروه هاي اشرار صورت مي گيرند. در اثر اعتراضات قاطعانه هيئت ديپلماتيك بويژه سفيرما ، ديروز و امروز اوضاع كمي آرام است ليكن پريشاني و هراس كماكان ادامه دارد...

 

4- نامه بارنم ميسيونر آمريكايي به هيئت ميسيونري آمريكايي در استامبول                                                                                 29 سپتامبر 1896

 در مورد كشتارهاي آكن اطلاعات و اخباري از دو نفر ترك بي طرف دريافت كرده ام . در ظرف هفته گذشته هيچ نامه اي از آنجا دريافت نشده ، ليكن امروز نامه هايي واصل شد كه صحت اخبار كشتارها را تصديق مي كنند. تعداد كشته ها 2000 نفر اعلام شده اما من فكر مي كنم اين عدد خيلي كمتر از واقعيت است ... اجساد كشته شدگان چند روز در خيابان ها افتاده و خوراك سگ ها شده بود ... كشتارها توسط مقامات دولتي طراحي و اجرا شده و ساكنان مقاومتي نكرده اند و هيچ تركي كشته نشده است . همه اين وقايع توسط اهالي شهر و سربازان روي داده و موج كشتار به نواحي و روستاهاي اطراف گسترش يافته است...

                                   گ.ن. بارنم

5-سركنسول روسيه در ارزروم به زينوويف سفير روسيه در استامبول

                                 19 ژوئيه 1900

 پيرو تلگراف محرمانه مورخ 17 ژوئيه ، افتخار دارد به عرض عاليجناب برساند كه اطلاعات ارسالي اينجانب در مورد روستاي اسپاغانك ساسون كاملا" واقعيت دارد. اگر چه مقامات تلاش دارند آن را انكار كنند اما منابع موثق و سري ترك صحت اخبار را تصديق كردند...

                                            و.ن.شاخوسكوي

6- معاون كنسول روسيه در سامسون به  زينوويف  سفير روسيه در استامبول

                           نامه شماره374،سامسون12سپتامبر1901  

... ساكنان ارمني از اخبار منتشر شده در مورد كشتارهاي حلب ، ارزروم و بيتليس هراسان و پريشان هستند ... در سال 1890در منطقه ما بيش از .../22نفر ارمني ساكن بود در حاليكه اكنون شمار آنها به 000/12رسيده است...

                                             زيوديچي

7- در باره كشتار ارمنيان هونان، 5 فوريه 1904

روستاي هونان كه 5/1ساعت با اسب از نورساشن فاصله دارد ، كلا"ويران شده است . كشتار ساكنان با بي رحمي غير قابل توصيف صورت گرفت . همه زنان را بدون توجه به سن آنها دزديده اند...

Pour l`Armenie et la Macedoine , Paris , 1904,p.xxi-xxii

   

8-نامه ژان ژورس خطاب به رئيس كنفرانس بين المللي شرق نزديك

(ژوئن 1904)

عاليجناب

بسيار متأسفم كه نمي توانم به لندن بيايم ، اما مي خواهم احساس مشترك خود با جهان متمدن را ابراز دارم و بر عليه رژيم منفوري كه ارمنيان تحت سيطره آن قرار دارند و بر عليه مسئولان كشتارهاي بزرگ اعتراض كنم.

مطمئن هستم كه اين اعتراضات مستمر نهايتا"به نتيجه مي رسد ، در صورتي كه بتوان نظر دولتهاي بزرگ را براي اقدام جدي جلب نمود....

Report of the International Conference on the situation in the Near East held in London on 29th

june , 1904, London,1904,p.23.

 

9-گزارشي پيرامون اوضاع ارمنيان ولايت وان

                                                  ژنو 19ژانويه1905

تلگراف دريافتي از وان از طريق تبريز حاكي است كه مقامات دولتي تركيه در حال توزيع اسلحه ميان ساكنان ترك و كرد منطقه هستند. در ناحيه كارچكان يك گروه از اشرار به فرماندهي موسي بيگ تشكيل شده و در گاركار سربازان ترك دست به جنايت زده اندو در يغگيس پنج زن ربوده شده اند ، جمع آوري ماليات با شدت غير قابل تحمل ادامه دارد...

`Pro Armenia`, 1 feb. 1905, No:103,p.654,Paris.

 

10-نامه يك سياح اروپايي در باره اوضاع ارمنيان كيليكيه

                                                    حلب،5مارس1906

دستگيري ارمنيان كماكان ادامه دارد.اخيرا"گروهي را دست بسته از زيتون ، ماراش،آدنا و هاچن به اينجا آوردند.

اوضاع ارمنيان بويژه در زيتون اسفناك است . فرماندار نظامي زيتون اخيرا" فوت كرده است او عامل اين دستگيري ها بود.... ناظم پاشا استاندار جديدحلب يك جلاد واقعي است . فرمان دستگيري و انتقال ارمنيان به حلب را خود صادر مي كند....

`Pro Armenia `,5 may , 1906,No: 133,p.893.

 

11-سركنسول ارزروم به زينوويف سفير

.... تركان جوان سريعا" ساكنان ترك را بر عليه ارمنيان مسلح مي كنند.اين اقدامات نمي توانست مخفي بماند، اين وقايع در مناطق ارزروم ، بيتليس ، سيواس ، خاربرد و دياربكر باعث نگراني شديد شده است....

 

12-گزارش خبرنگاران از كشتار ارمنيان آدانا

                                              استامبول ،26آوريل1909

روزنامه هاي عصر جزئيات تكان دهنده اي از كشتارهاي ارمنيان در آدانا، انطاكيه و نواحي ديگر و سوريه منتشر كرده اند. بنا به آمار ارائه شده بيش از 000/35نفر كشته و ده ها روستا ويران شده اند. آدانا كلا" طعمه حريق شده و هرسين تنها به همت ورود كشتي هاي خارجي نجات يافته است.

 

13-گزارش سرهنگ دوم اشتانگه به هيئت نمايندگي نظامي آلمان در استامبول

                                              ارزروم،23اوت1915

....در باره وقايع روي داده مي توان مطالب زير را با اطمينان بيان كرد.

تصميم تبعيد و كشتار ارمنيان توسط كميته تركان جوان استامبول اتخاذ شده است . اجراي اين تصميم به كمك نيروهاي نظامي و اشرار انجام گرفته و غير از مقاماتي چون هولوس بيگ رئيس شهرباني منطقه ، محمود كامل پاشا فرمانده كل نيروهاي نظامي منطقه ، برخي از اعضاء كميته مانند حليم بيگ ، شاكر بيگ ، نماينده ارزروم ، سيف الله بيگ نيز دخيل هستند.

                                   سرهنگ دوم اشتانگه

Deutschland und Armenien...,s.142

 

14-نابودي كامل يك ملت (سرمقاله ماهنامه "ژورنال دو ژنو")

اكنون چنان كار وحشتناكي انجام مي گيرد كه كليه فجايع ديده شده در طول يك سال تمام در مقايسه با آن ناچيز بنظر مي رسد ، نابودي سيستماتيك و خشونت آميز يك قوم در جريان است . اين واقعه در تمام تاريخ جهاني بي سابقه است...

`Journal de Geneve `,p.9.ix,1915

 

15-نامه به هيئت تحريريه ماهنامه" ژورنال دو ژنو"

     جناب آقاي سردبير ، اجازه مي خواهم در تاييد مقاله آن نشريه (مورخ 9 همين ماه)، نگراني و خشم بي كران خود را نسبت به اقدامات كميته خون آشام "اتحاد و ترقي" ابراز دارم . اينان اقدامات ددمنشانه و نابخردانه اي را مايه مباهات خود مي دانند كه تنها توسط چنگيز خان و تيمورلنگ در تاريخ مشاهده شده است .

...اگرملتي وجود دارد كه خدمات ارزنده اي به همت فعالان دولتي ، مقامات سرشناس و افراد با استعدادي در زمينه تجارت ، صنايع ، علوم وهنر در تركيه انجام داده اند. همان ملت ارمني است . همين ارمنيان بودند كه صنعت چاپ و هنرهاي دراماتيك را به تركيه وارد كردند. نقش نويسندگان و شعرا و ادبا و چهره هاي اقتصادي ارمني انكارناپذير است... مگر اوتيان ارمني نبود كه با مدحت پاشا در تأليف قانون اساسي عثماني همكاري نمود ...هيچ شخصيت روشنفكر ترك پيدا نخواهد شد كه زير اين اعلاميه را كه 13 سال پيش دوست فقيد من لينچ نماينده مجلس انگليس عنوان كرد ، امضاء نكند:"ارمنيان بطور استثنائي و فوق العاده شايسته و مستعد اين امر هستند كه حاملان تمدن نوين جهاني باشند. آنها دست آوردهاي تمدن جديد اروپايي را بطور شگفت انگيزي كسب كرده اند كه هيچ ملتي هرگز نتوانسته است به آن نايل آيد ".

                                                 ژنرال شريف پاشا 

    `Journal de Geneve ` , 18 . ix.1915

 

16-وحشيگري نسبت به ارمنيان ادامه دارد ( گزارش خبرنگار روزنامه "تايمز")

                                             بوخارست،18دسامبر1915

من گزارشي پيرامون نابودي ساكنان ارمني آدرياناپل دريافت كرده ام. آنان دستگير و به اعماق آسياي صغير فرستاده شده اند. زنان و بچه ها دو روز در زندان محبوس بودندودر طي آن متحمل تجاوز و رفتار خشونت آميز شدند...بخشي از خانواده هاي تبعيدي به قيمت هاي تمسخر آميز عمدتا" به يهوديان فروخته شده اند. گزارشي در مورد رنجها و مصيبت هاي اسراي ارمني در آسياي صغير توسط يك هيئت بلغاري به دولت بلغارستان ارسال شده است.

در اين گزارش فهرست 29 منطقه ارائه شده كه همه ساكنان آن ها ارمني بودند وشمار آنها به 000/835 نفر مي رسيد ، اينها يا كشته يا تبعيد و يا بزور مسلمان شدند. يك نفر كشيش را زنده زنده آتش زدند...

`The Times`, 21.xii.1915

 

17-خلاصه جدول تعداد كشته شده گان ارمني در سال 1915 (توسط يوهان لپسيوس)

1- كيليكيه و سوريه شمالي  كل جمعيت 950،242  نفر، تعداد كشته ها و تبعيدي ها

950،238 نفر .

2- آناتولي شرقي (ترابوزان ، ارزروم ، سباستيا ، خاربرد ، دياربكر ، وان و بيتليس).

كل جمعيت 000،058،1 نفر ، كشته ها 600،817 نفر.

3- آناتولي غربي (بروس ، ازمير ، آنكارا ، قونيه )

كل جمعيت ارمني 000،337 كشته ها 800،309 نفر.

4- بخش اروپايي تركيه ( استامبول ، آدرياناپل )

كل جمعيت ارمني 000،194 كشته ها 000،30 نفر.

5- سوريه ، فلسطين ، بغداد 

كل  500،13 تحت حمايت خيريه 500،13

كل ارمنيان كشته شده فقط در سال 1915 برابر 350،396،1 نفر.

Dr. Johannes Lepsius , Bericht uber die lage des Armenichen Volkes in der Turkei . Potsdam , 1916,5.298-303.

18-از خاطرات "مولان زاده رفعت "

تبعيد و كشتار ارمنيان يك جرم فوق العاده و وحشتبار و تأسف آور سياسي است ... . اگر من بتوانم چگونگي عملكرد جنايت بار حزب "اتحاد و ترقي " را بيان كنم . بهترين خدمت را به تاريخ انجام داده ام.

 

19-تلگراف سفير روسيه در لندن به سازونوف وزير امور خارجه

تلگراف شماره 96 ، 22 فوريه ( 6 مارس ) 1916

دولت انگليس متاسف است كه به علت مراجعات مكرر دولت هاي انگليس و متفقين به خزانه انگليس جهت كمك مالي به اهداف و مقاصد آنان ، نمي تواند ارمنيان ساكن در تركيه را مشمول كمك هاي خود كند و توصيه مي كند به اين منظور به موسسات خيريه مراجعه شود.

                                                 بنكندورف

20-گزارش سفيرآلمان دراستامبول به بتمان-هولوگ مشاور

                                                        10 ژوئيه1916   

نابودسازي ارمنيان ساكن در استان هاي شرقي به مراحل پاياني خود مي رسد.دولت تركيه براي حل مسئله ارمني توسط نابودي اين قوم هيچ اعتنايي به در خواستهاي ما و سفارت آمريكا ونماينده پاپ و دولتهاي آنتانت نكرد. اكنون مترصد نابودي بازماندگان اولين تبعيد بر آمده است.

Deutschland und Armenien...,s.280

 

21-از گفته هاي كارل ليبكنخت (ژوئيه 1916)

آلمان هم پيمان تركيه است كه دستان خود را به خون ارمنيان آغشته كرد و گناه خود را در اين جنگ به حد اعلا رسانيدو ملت ارمني را متحمل فجيع ترين كشتارها نمود...

         كارل ليبكنخت،مجموعه اسناد،پتروگراد،1918،ص54.

 

22-از خاطرات نعيم بيگ مقام ترك(تبعيد و كشتار در رأس العين و

 در الزور ، 1916)

من فكر مي كنم ، كه تبعيدو كشتار ارمنيان هيچ واقعه قابل مقايسه و برابر در تاريخ جهاني ندارند. در هر گوشه و پهنه وسيع تركيه مي توان اجساد و اسكلت هزاران ارمني سلاخي شده به فجيع ترين وجه را پيدا كرد...

خاطرات نعيم بيگ،آرام آندونيان،لندن1920،ص1

23-نامه يك آلماني ساكن تركيه در سالهاي 17-1915.

                                               مالانيا،26مارس1917

... معتقدم كه اگر ملت ما واقعيت ها را مي دانست ، سر به طغيان و اعتراض ميزد . شكي نيست كه همه اقداماتي كه بر عليه ارمنيان انجام مي شود و  كماكان ادامه خواهد يافت ، بزرگترين جنايت در طول تاريخ جهاني است...

                                                 ارنست ژ.كريستوفل

Deutschland und Armenien... , s. 335.

24-معاون وزير امور خارجه آلمان به كولمان وزير خارجه

تلگراف ، برلين ، 22مارس1918.

... در اثر بازگشت تركها به ترابوزان موج جديدي از كشتارها مشاهده مي شود.هزارنفر از روسهاي باقيمانده تيرباران يا طعمه حريق شده اند. ارمنيان تحت فجيع ترين شكنجه ها قرار دارند. بچه ها را داخل كيسه كرده آنها را به دريا مي افكنند.پيران را به صليب مي كشند و خفه مي كنند.

                                            بوسشه

Deutschland und Armenien... , s.377

 

25-نظر آرمين وگنر نويسنده آلماني پيرامون قربانيان ارمني بين النهرين

 ... ارمنيان قرباني اين جنگ شدند. هنگامي كه دولت تركيه در بهار سال 1915 تصميم به اجراي طرح شيطاني نابودي دو ميليون ارمني گرفت هيچكس رهبران تاريك انديش ترك را از اجراي اين طرح ددمنشانه كه تنها با جنايات مجرمان ديوانه قابل مقايسه بود منع نكرد.

Armin T. Wagner , offener Brief ... , Berlin, 1919, s.2-4.

 

26-بهانه هاي دروغين

تمامي اين ستمكاري ها ، جنايات ، قتل عام و شاخ و برگ دادن مقامات دولتي ترك به آن ، بي هيچ انگيزه اي برارمن ها روا شد.

احتمالا" دولت تركيه پاسخ خواهد داد :" مادر جنگ هستيم ، براي موجوديت خود مي جنگيم. ارمن ها اميد پيروزي دشمنان مارا داشتند و براي اين پيروزي توطئه مي كردند. آنها جنايتكاران پراكنده در منطقه جنگي بودندو ماناگزير شديم در برابر آنها به شدت عمل نظامي متوسل شويم". ولي واقعيات اين بهانه ها را بكلي نفي مي كند. اين ارمن ها در منطقه جنگي سكونت نداشتند. هيچيك از شهرها و دهكده هايي كه از آنجا منظما" بسوي مرگ تبعيد شدند، در مراكز عمليات جنگي قرار نداشت . همگي در داخل آناتولي بودند كه از جبهه هاي قفقاز و داردانل به يك اندازه دوراست . امكان همكاري آنها با ارتش دول متخاصم وجود نداشت و حتي امكان ايجاد شورش هم نداشتند. زيرا ارمنيان جمعيتي متراكم نبودند. آنها در آبادي هاي كوچك كشوري پهناور پراكنده بودند.

(آرنولد توين بي ، كشتار يك ملت ، ترجمه فاضل ملك نيا ، تهران 1374، ص 71)

27-آرنولد توين بي

"برابر گواهي پناهندگان از سوريه ، چندين كنسول آلمان يا قتل عام را رهبري مي كرده اند يا مشوق آن بوده اند ، بخصوص خاطر نشان مي كنيم كه آقاي روسلر كنسول آلمان در حلب ، براي رهبري قتل عام ، شخصا" به آينتاب (عينتاب) رفته است و بارون اوپنهايم بد طينت كه مي دانست اين تيره بختان با مشاهده وحشيگري ارتش در خيابانهاي شهر كه عملا" غرق در خون است ، قادر به خودداري نخواهند بود با اين همه ، به دليل وابستگي نژادي ارمن ها با متفقين ، فكر تبعيد زن و بچه هاي ارمني را به عرفا (اورفا)پيش كشيد.

( آرنولد توين بي . كشتار يك ملت، ص 110-109)

28- يوهان لپسيوس:

" اين تنها كشورهاي قدرتمند مسيحي بودند كه باعث و مسبب نابودي اسفناك ملت ارمني شدند"

 29- پالاويچيني سفير اطريش-مجارستان در استامبول :

"كشتار ارمنيان بصورت لكه ننگ جاوداني براي دولت ترك باقي خواهد ماند".[10 مارس 1916]

30- فريديف نانسن :

"دولتهاي اروپايي با ابراز همدردي نسبت به ارمنيان و تسليم اعتراض ها و يادداشتها و در خواست رفتار و سلوك بهتر در قبال آنها و اينكه هرگز يك بار هم بطور جدي وارد عمل نشدند. در نهايت كار را به آنجا رساندند كه تركان را عصباني و جري تر كردند و در عين حال عدم قاطعيت و جديت خود را نيز ثابت نمودند. تركان موفق شدند بدون هيچ گونه مانعي انتقام خونباري از اتباع ارمني خود بگيرند، زيرا بخاطر آنها متحمل انتقادهاي نامطلوب شده و مجبور شده بودند قولهاي تحقير آميزي بدهند. اين كل كارهايي بود كه فعالان سياسي و ديپلماتهاي اروپايي براي ملت ارمني انجام داده اند. "

F. Nansen , `Betrogenes Volks ` s. 290

 

31- كاليچه سفير اطريش در تركيه :

" سلطان عبدالحميد پشت سپر حمايتي آلمان كه بسيار مديون آن است ، خود را از هر زمان ديگر آزادتر و مطمئن تر احساس مي كند"

A.Ohandjanian , `Osterreicl - Armenien ...` B. 2, s.126

 

32- پوميانكوسكي وابسته نظامي اطريش- مجارستان در استامبول :

"قيام در شهرهاي زيتون و وان اقدامات مأيوسانه ارمنيان بود ، زيرا آنان شاهد بودند كه كشتار جمعي آغاز شد، در آينده اي نزديك نوبت آنها فرا مي رسد".

Pomiankowski, ` Per Zusmmenbruch `, s. 160.

 

33-پالاويچيني سفير اطريش - مجارستان در تركيه ( 13 اوت 1915):

"...من توجه وزير اعظم را به اين موضوع جلب كردم كه زماني فرا مي رسد كه به هر حال تركيه بخاطر اين سياست نابود سازي ملتي مفيد (ارمنيان) پاسخگو خواهد بود".

 

34-پالاويچيني، استامبول 20 ژانويه 1917:

" اگر دولت در صدد بر مي آمد تا باقيمانده اين قوم را با يك ضربه ضد ارمني در تركيه نابود كندو بدينوسيله مسئله ارمني را كلا" محو نمايد ، اين امر كلا" با تمايلات ملت ترك هماهنگي داشت".

Wien , Hllsta PA xii 463 Konstantinapel , 20 jan 1917

 

35- تراوتمانسدورف ، استامبول ، 30 ژانويه 1917:

"وزير اعظم به من گفت كه خود معتقداست تركيه مجبور خواهد شد تا در مورد سرزنش هاي دائمي دشمنان مربوط به عملكرد خود در قبال ارمنيان يك باربه همه جهان پاسخگو باشد "

36-پالاويچيني ، استامبول 24 مارس 1917

" وزير (جاويد بيگ) هنگام گفتگو با من كشتار ارمنيان را بزرگترين اشتباه كابينه قبلي قلمداد كرد . او گفت كه از نظر سياسي ميل به تعقيب و آزار و نابودسازي همه مليت ها اشتباه بزرگي بود".

 

37- شراكت جرم هم پيمانان تركيه از اين امر نشئت مي گرفت كه آنها بويژه آلمان بر كليه امور و رويدادهاي تركيه نظارت مي كردند.    

 

38-پوميانكوسكي وابسته نظامي اطريش - مجارستان در استامبول (1918-1909):

" كمك هاي اصلي آلماني ها به تركها  از زمان شروع جنگ آغاز شد. از آنجا كه تركها سلاح  هاي جديد و كادر متخصص نظامي در اختيار نداشتند ، آنها مجبور بودند بخش هاي ستاد مشترك توپخانه ، واحدهاي تظامي، فني ، عمليات مهم توليدات نظامي و نيروي دريايي را به آلماني ها واگذار كنند و نه تنها فرماندهاني از آلمان به خدمت بگيرند ، بلكه كارشناسان و مسئوليني در همه زمينه ها حتي كارگراني براي كارخانه ها دعوت كنند."

Pomiankowski, Der 2 usammeubroch..., s.53

 

39-وستننك:

"خيلي پيش از شروع جنگ ، افسران آلماني در تركيه  وجود داشته اند ، يعني خيلي بيشتر از حد مستشاران نظامي مطابق با توافقنامه مربوط ".

`Die Tagebuchervon westenenk`,s.67

 

40-طلعت پاشا خطاب به دكتر لپسيوس آلماني :

 " ما طرح شما را به اجرا در آورده ايم "

Wien , Hllstapa xii 463 Adrianopel , 10 nov 1915, z , 971p

 

منابع:

  غير از منابعي كه يادشده اند ، از منابع زير نيز استفاده شده است:

1-آرام آندونيان :كشتار بزرگ ، (خاطرات نعيم بيگ)بيروت 1977.

2- آ. اوهانجانيان :اسناد اطريش-مجارستان در باره قتل عام ارمنيان، به زبان آلماني  وين- كولن :1998.

3- ورژينه سوازليان ،كشتار بزرگ :ايروان 1995 .

4- اسماعيل رائين :قتل عام ارمنيان، تهران 1351.

5-مجموعه اسناد نژادكشي ارمنيان ، ايروان 1991.

6-اسناد دادگاه تركان جوان، ايروان 1989.

7-م. آرزومانيان: نانسن و ارمنستان، ايروان 1986.

8-گ. پالاكيان : سلاخي ارمن ،  وين 1922 و ايروان 1991.

9-ي. ساركسيان:اعمال خائنانه :ارمنستان ، روسيه ، تركيه،ايروان 1995.

10-مولان زاده رفعت:زواياي تاريك انقلاب عثماني،ايروان 1990 .

11-دانشنامه مسئله ارمنيان. ايروان 1996.

12-م.گ. نرسيسيان : تحريف كنندگان تاريخ،ايروان 1998.

13-اسناد وزارت امورخارجه انگليس در باره مسئله ارمني،تهران 1970

14-آرنولد توين بي : كشتار يك ملت ترجمه ملك نيا ، تهران 1374.

 

 

 

تركيه و مسئله آرشيواسناد عثماني

نوشته  : توروس تورانيان

ترجمه اديک باغداساريان

     در سالهاي اخير مطبوعات تركيه و نيز جرائد جهاني خبر دادند آرشيوهاي عثماني براي پژوهشگران و علاقه مندان گشوده شده است . اعلاميه اي نيز منتشر شد مبني بر اين كه آرشيوهاي ياد شده حكايت از كذب بودن قتل عام ارمنيان داشتند. تاريخنگاران بايد اين آرشيوها را مورد استفاده و تفحص قرار مي دادند و مدركي دال بر كذب برنامه هاي از پيش آماده شده براي قتل عام ارمنيان مي يافتند.براي آنها آنچه روي داده بود چيزي جز جابجايي ساكنان در دوران سخت جنگ به منظور حفظ امنيت تركيه نبود. اين اعلاميه آنقدر واضح بود كه مي توانست روي هر تاريخداني تاثير بگذارد. ليكن مسئله اين است كه آيا اين آرشيوها مفتوح شده بود؟ امروزه نه تنها مطبوعات ارمني كه جرائد تركيه نيز اذعان كرده اند. تورگوت تارهانل يكي از نويسندگان روزنامه تركي "راديكال" اين پرسش را مطرح كرده است كه "آيا آرشيو هاي عثماني جزو اسرار محرمانه دولتي هستند؟" و ادامه مي دهد كه :"آيا موانع جديدي كه براي بررسي آرشيوهاي عثماني ايجاد شده است از بحث هاي مربوط  به نژادكشي  ارمنيان    ناشي مي گردد؟".

      تورگوت تارهانل مي نويسد :"در سال 1984 امر تنظيم و حفظ آرشيوها به نخست وزيري محول گرديد. نخست وزيري اين وظيفه را توسط مديريت كل آرشيوهاي دولتي انجام مي داد. آنگاه در سال 1994 بنا به دستور وزارت جديد امور خارجه كار تنظيم و نگهداري آرشيوهاي دولتي، همچنين چگونگي استفاده از آنها به يك هيئت ويژه محول شد. ليكن اين تغيير و تحول باعث بروز اختلافاتي ميان دو ارگان ياد شده گرديد و اين خصوص از ديوان عالي كشور كسب تكليف شد."

تورگوت به يك قانون نخست وزيري در مورد "اسرار دولتي" تاكيد مي كند. بر اساس اين قانون "استفاده از آن دسته از اسناد آرشيوهاي دوران عثماني و قبل از جمهوريت ممنوع است كه انتشار آنها به امنيت ملي و مناسبات خارجي لطمه وارد خواهند كرد".

اگر تصميم گيري دولتي اين باشد پس سخن گفتن در مورد اعلاميه مربوط به مفتوح بودن آرشيوها منتفي است. لذا اسناد قابل استفاده سانسور و فيلتر شده به چكار خواهد آمد؟

   اكنون كه مسلم شده است سران تركيه در فن اشاعه دروغ و تحريف تاريخ استادي و تبحر بدست آورده اند شايسته است مسئله تحريف استفاده از آرشيو عثماني كه حتي مورد تأييد مطبوعات ترك نيز مي باشد، به زبان هاي مختلف به اطلاع مردم برسد تا حقيقت و راستي از دروغ و تحريف متمايز گردد.

     عملا" دولت تركيه امكان استفاده از آرشيوهاي عثماني را از بين برده است. آرشيوهاي عثماني كماكان بسته و غير قابل استفاده است.

  نشريه "كامك"  30 ژوئيه 1998

 

 


[1] - قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ، تهران : 1370 ، ص 39.

[2] - همانجا ، ص 26.

 

 

ادامه درصفحه بعد...